علاقه اولیه به سویا توسط اپیدمیولوژی جغرافیایی تقویت شد – مشاهده اینکه جمعیت هایی که سویا زیادی مصرف می کنند، به ویژه آنهایی که در آسیای شرقی هستند، سرطان سینه، سرطان پروستات و بیماری های قلبی عروقی کمتری دارند و شکستگی های استخوانی کمتری دارند.
بهعلاوه، زنان در این جمعیتها علائم یائسگی کمتری مانند گرگرفتگی را گزارش میکنند و هم مردان و هم زنان شیوع کمتری از بیماریهای مغزی مرتبط با پیری دارند.
از آنجایی که سبک زندگی میتواند بر رشد بیماریهای مزمن تأثیر بگذارد و رژیم غذایی یک عامل اصلی سبک زندگی است، رژیمهای غذایی سنتی آسیایی توجه قابل توجهی را به خود جلب کردند.
اگرچه تحقیقات اولیه مقدار روغن مایع سویا 16 کیلویی آفتاب مصرف شده توسط آسیایی ها را بیش از حد تخمین زده است، شواهد تجمعی مطالعات نشانگرهای زیستی متعدد تأیید کرده است که رژیم غذایی آنها در هر دو نوع ایزوفلاون و لیگنان (استروژن گیاهی دیگر) در مقایسه با رژیم معمولی غربی به طور قابل توجهی بالاتر است.
مطالعات بیشتر نشان داده است که وقتی آسیایی ها به کشورهای غربی مانند ایالات متحده مهاجرت می کنند و رژیم غذایی رایج را اتخاذ می کنند، میزان بیماری آنها تغییر می کند.
جی کاپلان، رئیس طب تطبیقی دانشکده پزشکی دانشگاه ویک فارست، میگوید آنچه جالب است این است که افرادی که از یک رژیم غذایی سنتی سرشار از پروتئین گیاهی به رژیم غذایی آمریکایی روی میآورند، ویژگیهای بیماری جمعیت میزبان را دریافت میکنند، نه آنها.
از جمعیت اجدادی خود کاپلان میگوید: «به نظر میرسد این چیزی است که در محیط است، و به نظر میرسد این اتکا به پروتئینهای گیاهی یکی از این چیزهایی است که پس از مدتی [مهاجران] در اینجا از بین میرود.» “آنچه نیز از بین می رود هرگونه محافظت در برابر بیماری مزمن است که ما به آن جمعیت نسبت می دهیم.”
در اواخر دهه 1990، داده های اپیدمیولوژیک و تجربی به اندازه کافی قوی به نظر می رسید که از توصیه هایی برای گنجاندن سویا در رژیم غذایی حمایت کند.