کفش های کشتی از زمان ببرهای اصلی اونیتسوکا که در دهه 1970 ساخته شدند، مسیر طولانی را طی کرده اند.
خرید، فروش، تجارت و جمع آوری کفش کشتی آدیداس به خرده فرهنگ این ورزش تبدیل شده است که خیلی ها انتظارش را نداشتند.
من، خودم، چیزی را دارم که فکر میکردم یک مجموعه کفشهای کشتی سالم است.
سپس شروع به تحقیق در مورد این مقاله کردم.
نمی دانستم این سوراخ خرگوش چقدر عمیق است.
هیچ کس از شور و اشتیاق ورزشکاران و مربیان در مورد کفش شگفت زده نمی شود – احتمالاً فقط کلمات “کشتی” و “مد” به ندرت در یک جمله با هم برخورد می کنند.
این مشکلی است که افرادی مانند کلیف فرتول سعی در رفع آن دارند.
کلیف صاحب CMP Clothing است، یک شرکت پوشاک که متخصص در ارائه تجهیزات مد و فشن برای جامعه کشتی پرشور است.
کلیف گفت: «کشتی ورزش بسیار فروتنی است.
“هیاهو و فلش زیادی در خارج از خود مسابقه وجود ندارد، اما اگر روی تشک با کمی پیدا کردن سخت، برآمدگی کامل، تازه از جعبه کفش قدم بزنید، اظهار نظر می کنید.”
بنابراین، آنها چه اظهاراتی دارند؟ من دارم متوجه می شوم که هر کس متفاوت است.
یک وسواس اولیه
null برخی از افراد کفش ها را به عنوان وسیله ای برای دلتنگی جمع می کنند.
بزرگترین کتانی کشتی کج یا «فیت گیک» که من شخصاً او را میشناسم کریگ فراست است.
مجموعه کفش های او به عنوان مجموعه ای از جوایز پس از مسابقات توسط پدر مرحومش آغاز شد.
کریگ گفت: “معامله ساده بود، اگر در یک تورنمنت برنده می شدم، پدرم برای من یک جفت کفش کشتی می خرید.”
این نوع تقویت مثبت است که کریگ را در موقعیتی قرار داده است که کل اتاق خانه اش را به کفش های کشتی اختصاص دهد (بله، جدی).
در هر سال، کریگ بیش از 2000 دلار فقط برای کفش های کشتی خرج می کند.
کریگ که اکنون 35 سال دارد، با دوست دخترش در Roselle Park، نیوجرسی زندگی می کند.
او یک مدیر پروژه برای بسته بندی Telmark است و در باشگاه کشتی ییل استریت مربیگری می کند تا به کمک هزینه عادت کفش کتانی خود کمک کند.
کریگ گفت: “من فقط مربیگری می کنم زیرا عاشق آن هستم.
این یک کنسرت جانبی برای من است.
بنابراین من اساساً فقط در کلاس های خصوصی به عنوان وسیله ای برای خرید کفش های کشتی بیشتر می گذرانم.
به آن فکر می کنم “خوب، بعد از این خصوصی می توانم یک جفت Freaks یا چیزی شبیه به آن بخرم.
نظر دوست دختر کریگ در مورد وسواس کفش کشتی کج برایم جالب بود.
او گفت: “مراحلی پیش رفت.
در ابتدا او متوجه نشد.” او فکر میکرد من یک احمق هستم.
بعد از این که چقدر پول خرج این کفشها میکنم منزجر شده بود حالا آن را در آغوش میگیرد.
او حتی به محض اینکه بیرون آمدند، من را با یک جفت فنآوری غافلگیر کرد.