سوم، ما نقش خلق و خوی را به عنوان مکانیسمی در رابطه بین چای و خلاقیت شناسایی نکردیم.
ما حالتهای عاطفی شرکتکنندگان را با Affect Grid اندازهگیری کردیم، اما هیچ تفاوتی بین دو گروه شناسایی نکردیم، که با ادبیات همخوانی ندارد (Einöther و همکاران، 2015، ایسن و همکاران، 2004).
این نتیجه ممکن است به پارادایم تجربی ضمنی ما نسبت داده شود.
همه شرکت کنندگان گزارش کردند که از این که نوشیدن چای خارجی فله یا آب بخش ضروری دستکاری پس از آزمایش است، بی اطلاع بودند.
با این حال، در مطالعه Einöther و همکاران.
همه شرکتکنندگان تحت این شرایط بهکار گرفته شدند که به طور منظم چای مینوشند و حداقل 5 بار در هفته چای مینوشیدند.
گروه چای نیز در تمام مراحل آماده سازی چای شرکت داشتند، در حالی که برای گروه آب فقط یک فنجان آب سرو می شد.
بنابراین، ممکن است استنباط کنیم که سطوح مختلف لذت بین گروه چای و گروه آب ممکن است ناشی از درمانهای متفاوت باشد تا خود چای.
با توجه به اینکه ما متوجه نشدیم که خلق و خو مکانیسم تأثیرات چای است، یک فرض ممکن این است که افراد ممکن است از قبل یک ذهنیت در مورد عملکرد نوشیدن چای ایجاد کنند (وانگ، ژو، و وانگ، 2014).
مشخص شده است که مردم بر این باورند که افرادی که چای می نوشند دارای مجموعه خاصی از ویژگی های شخصی مانند «هوشمند»، «نوآور»، «ظرافت»، «با اعتماد به نفس» و «پایدار» هستند (وانگ و همکاران، 2014).
ممکن است وقتی افراد در معرض چای قرار میگیرند، ممکن است آنها رفتاری را داشته باشند که فکر میکنند یک نوشیدنی چای باید انجام دهد، زیرا چای ممکن است فرآیندهای ذهنی یا ذهنی مرتبط را فعال کند، که بهعنوان آمادهسازی، عملی میشود و راهنمایی میکند.
استنتاج در فرآیندهای شناختی زیر (هنگ و همکاران، 2000).
ما خواستار تحقیقات بیشتر برای روشن شدن این موضوع هستیم.